از بدنیا آمدنت تا پایان سه ماهگی
صبح روز سوم فروردین با ورودت حسابی همه را غافلگیر کردی عزیز دلم از یه طرف خوشحال بودم که دیگه انتظارم به پایان رسید و گل پسرم را به آغوش میگیرم و از طرفی به خاطره اینکه مجبور بودی روزای اول زندگیت را با استرس ودرد ناشی از مراقبت های بیمارستانی شروع کنی اعصابم داغون بود و دلم برات ریش میشد میدیدم توی دستگاهی با اون همه سیم و دم دستگاه خداراشکر یکروز بیشتر توی دستگاه مربوط به باز شدن ریه ات نبودی و بعد به خاطر تحت نظر بودن و اینکه خدای نکرده در شیر خوردن مشکلی نداشته باشی بستری بودی و شما همه ی مراحل را با موفقیت طی کردی خیلی کوچولو بودی مامان وزنت 2220 گرم و قدت 48 و دور سرت34 بودآخه هفته 35 بدنیا اومدی ر...
نویسنده :
مریم
14:17